بایگانی | جون 2014

بسوی شکل دادن به جنبش مجمع عمومی

مصاحبه نشریه کارگر کمونیست با اصغر کریمی

کارگر کمونیست- اخیرا در مقاله ای در نشریه انترناسیونال گفته اید که زمان شکل دادن به جنبش مجمع عمومی فرارسیده است. چه فاکتورهایی در جنبش کارگری و شرایط سیاسی تغییر کرده که شما را به این نتیجه گیری رسانده است؟

اصغر کریمی: ما بعنوان حزب کمونیست کارگری همیشه بر تشکیل مجامع عمومی کارگری و ضرورت شکل دادن به جنبش مجمع عمومی تاکید کرده ایم. اما پارامترهای جدیدی در شرایط کنونی عمل میکند که بنظر من شکل دادن به این جنبش را بیش از هر زمان امکانپذیر ساخته است. بحران عمیق و طولانی مدت اقتصادی در ایران که با تحریم های اقتصادی در دو سال گذشته به اوج خود رسیده است، معضلات کارگران را بسیار عمیق تر و حادتر کرده است. معضلاتی که در بسیاری از مراکز کارگری بطور مزمن و ادامه دار جریان دارد. نپرداختن دستمزدها، اخراج و بیکارسازی وسیع، نپرداختن سهم بیمه کارگران توسط کارفرما و بی اعتبار شدن دفترچه های بیمه درمانی و نیز زیر سوال رفتن سابقه کار و حقوق بازنشستگی کارگران از جمله مسائل حادی است که در سالهای گذشته بی وقفه ادامه یافته و در مقابل، و این فاکتور اساسی در این بحث است، کارگران مدام در حال اعتصاب و تجمع و شکایت و دیگر اشکال مبارزه علیه این شرایط بوده اند. گرانی لجام گسخته در سالهای اخیر نیز به یک اعتراض مداوم کارگران برای افزایش دستمزدها دامن زده است. این عوامل به یک معنی تازه است. کارگران همیشه به اوضاع مشقت بار خود اعتراض داشته اند و اخراج و گرانی و سایر اجحافات کارفرماها و  دولت یک امر همیشگی بوده است اما اینها در دو سال گذشته ابعاد بی سابقه ای پیدا کرده است. بطوریکه امروز در صدها مرکز کارگری شاهد یک کشمکش دائمی هستیم و تعداد مراکز کارگری که با این شرایط مواجه میشوند هرروز افزایش می یابد. این وضعیت اولا به تشکیل مجامع عمومی در ابعادی بسیار فراتر از گذشته منجر شده و بدلیل تداوم این معضلات و این کشمش زمینه برای شکل دادن به مجمع عمومی منظم فراهم شده است.

یک نکته مهم دیگر را نیز باید اینجا اضافه کنم و آن اینکه سازمانیابی کارگران و از جمله تشکیل مجمع عمومی بعنوان پایه هر تشکل توده ای رادیکال در میان کارگران در کوران مبارزه شکل میگیرد. فقدان حقوق پایه ای کارگران، تشکیل مجمع عمومی در یک روز معمولی و بدون اعتصاب و اعتراض اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است. اما زمانی که کارگر دست به اعتصاب میزند، عملا همه موانع بر سر تشکیل مجمع عمومی را رفع کرده است. در جریان اعتصاب کارگران اغلب در کارخانه حضور دارند و دست به تجمع میزنند و در چنین حالتی جلوگیری از تشکیل مجمع عمومی توسط کارفرما و حراست و دیگر نیروهای سرکوب عملی نیست. و از آنجا که اعتراض و اعتصاب به یک رکن ثابت در بسیاری از مراکز کارگری تبدیل شده است، تشکیل مجمع عمومی نیز میتواند و باید به یک رکن ثابت تصمیم گیری کارگران تبدیل شود.

روز ۱۹ خرداد امسال کارگران پروفیل ساوه در مجمع عمومی خود تصمیم به تشکیل مجمع عمومی در هر ماه در یک روز معین به مدت ۴۵ دقیقه تا یک ساعت گرفتند و اعلام کردند که صرفنظر از اینکه مشکلی داشته باشند یا نداشته باشند مجمع عمومی خود را تشکیل میدهند. این تصمیم بسیار مهمی بود که میتواند سرآغاز شکل دادن به جنبش مجمع عمومی در ایران باشد. مجمع عمومی سنتی جا افتاده در اعتراضات کارگری و یک شکل ثابت تصمیم گیری جمعی در بسیاری از مراکز کارگری در طول حاکمیت جمهوری اسلامی بوده است اما صرف تشکیل مجمع عمومی در برخی مراکز آنهم در فواصل زمانی طولانی مترادف با جنبش مجمع عمومی نیست. در یکی دو سال گذشته و همراه با رشد جنبش کارگری تعداد مجامع عمومی ابعاد کاملا تازه ای یافته است. بعنوان نمونه در همین یکسال اخیر میتوان به برگزاری مجمع عمومی در پلی اکریل اصفهان، فولاد زاگرس در قروه، صنایع فلزی تهران، کیان تایر، معدن چادرملو و پروفیل ساوه اشاره کرد. در برخی از این مراکز تنها در چند ماه گذشته چندین بار مجمع عمومی تشکیل شده و جالب است که کارگران برخی از این مراکز چنان به اهمیت آن پی برده و به سنت پایداری در میان آنها تبدیل شده که بعضا در مقابل ادارات دولتی و یا در پارک و خیابان دست به تشکیل مجمع عمومی زده اند. قبل تر نیز کارگران پتروشیمی های ماهشهر و بازنشستگان ذوب آهن اصفهان بارها دست به تشکیل مجمع عمومی زده بودند. یک علت تشکیل مداوم مجمع عمومی در این مراکز تداوم مشکلاتی است که بالاتر توضیح دادم. بر متن چنین شرایطی است که اقدام کارگران پروفیل ساوه را باید به مثابه فراخوانی به همه مراکز کارگری تلقی کرد: مجمع عمومی را در جریان هر اعتصاب و اعتراضی تشکیل دهید و آنرا به یک اقدام ثابت و منظم ماهانه و یا هفتگی تبدیل کنید.

۲- معولا یكی از زمینه ها  برای  شروع اعتصابات منطقه ای و یا سراسری، وجود خواسته های مشترك در جنبش کارگری است ولی شما گفته اید كه ایجاد جنبش مجامع عمومی است که زمینه را برای اعتصابات سراسرای بوجود می آورد. رابطه این دو با هم چیست؟

اصغر کریمی: وجود خواست مشترک برای اعتصابات سراسری حیاتی است یعنی بدون خواست یا خواست های مشترک روشن است که اقدام مشترک هم صورت نمیگیرد. اما خواست مشترک برای تبدیل شدن به یک عمل مشترک کافی نیست. سالهای طولانی است که جنبش کارگری در ایران خواست های مشترکی دارد و اعتصاب عمومی شکل نگرفته است. در مقیاس جامعه هم این صدق میکند یعنی خواست مشترک برای یک عمل مشترک کافی نیست. عامل توازن قوا، سازمان و رهبری فاکتورهای حیاتی دیگر هستند که بدون آنها یا لااقل برخی از آنها اعتصاب عمومی عملی نمیشود. شکل گیری جنبش مجمع عمومی زمینه را برای اعتصابات بزرگ سراسری یا منطقه ای آماده تر میکند. شکل گیری مجمع عمومی منظم و یا مکرر در تعداد قابل توجهی از مراکز کارگری طبقه کارگر را یک گام بزرگ از نداشتن سازمان توده ای خود بیرون میاورد. جنبش مجمع عمومی خواه ناخواه طیفی از رهبران کارگری را نیز در مراکز مختلف کارگری به جلو صحنه میاورد و به تغییرات مهمی در موقعیت مبارزاتی طبقه کارگر منجر میشود. اعتصاب منطقه ای، شهری یا سراسری میتواند یک نتیجه شکل گیری جنبش مجمع عمومی باشد.

کارگر کمونیست- در ادبیات سیاسی حزب همواره بر این نکته تاکید شده است که مجمع عمومی پایه ای برای ایجاد شوراهای کارگری است. آیا تفاوتی بین این دو میباشد؟ آیا شما بین جنبش مجمع عمومی و مجمعکا عمومی تفاوتی قائل هستید؟

اصغر کریمی: شوراهای کارگری تفاوت مهمی با مجمع عمومی دارد. مجمع عمومی، پایه و مبنای هر شورای واقعی کارگری است اما شورا هم ساختار تکامل یافته تری دارد، هم وظایف مهمتر و توان بسیار بیشتری دارد و هم شرایط ایجاد این دو متفاوت است. مجمع عمومی ساده ترین ظرف تشکل است، تقسیم کار خاصی ندارد و هنوز یک تشکیلات پایداری نیست. اما شورا یک سازمان همه جانبه با تقسیم کار متنوع برای انجام تصمیمات مختلف و گزارشدهی به مجمع عمومی بعدی است. در یک مجمع عمومی ساده هم کارگران نمایندگانی برای پیشبرد خواست های خود انتخاب میکنند اما این با سازمانی که یک شورای واقعی دارد بسیار متفاوت است. مجمع عمومی سنگ بنا و نطفه شورا است. شورا میتواند کنترل تولید و توزیع را بعهده بگیرد، میتواند کارگران اخراجی را به سر کار بیاورد و یا کارگران بیشتری استخدام کند و خیلی تصمیمات مهم دیگر نیز بگیرد. اینها از توان یک مجمع عمومی ساده خارج است. شورا بطور واقعی در یک شرایط انقلابی و یا زمانی که دولت به هر دلیل توان سرکوبش را از دست داده و کنترل جامعه بدرجات از دستش خارج شده است امکان وقوع می یابد اما مجمع عمومی را در بدترین شرایط اختناق نیز میتوان تشکیل داد. جنبش مجمع عمومی اما در مقایسه با برگزاری مجامع عمومی پراکنده گام های بزرگی به جلو است، قدرت بیشتری به کارگران میدهد، تقسیم کار ثابت تری میتواند بوجود بیاورد و زمینه را برای شوراهای کارگری در یک توازن قوای بهتر فراهم میکند.

کارگر کمونیست- شما در بحثتان اشاره ای به سندیکا نکرده اید. چرا؟ چرا شما فکر میکنید که اصولا مجمع عمومی و در فازی پیشرفته تر شوراهای کارگری، ظرف مناسبتری برای سازمانیابی طبقه کارگر هستند؟

اصغر کریمی: سندیکا یکی از اشکال سازمانیابی توده ای کارگران است و در هر مرکز کارگری در ایران ایجاد شود یک گام موثر اعتراضات کارگران را ارتقا میدهد. تا جائی که من میدانم در سی سال گذشته تنها دو سندیکا در ایران تشکیل شده است سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه که دستاورد مهمی برای کارگران این دو مرکز و کل جنبش کارگری بوده است. یک نتیجه مهم این دو تشکل علیرغم اینکه با سرکوب شدیدی مواجه شدند و عملا در حال حاضر بعنوان یک تشکل توده ای امکان فعالیت ندارند، به جلو صحنه راندن تعدادی از رهبران کارگری در این دو مرکز بوده است. هر تشکل کارگری همراه است با شکل گرفتن یک رهبری و این اهمیتی استراتژیک در جنبش کارگری دارد. اما جمهوری اسلامی این دو تشکل را تحمل نکرد و با دستگیری فعالین و رهبران آن عملا این دو تشکل را زمینگیر کرد. این دو سندیکا بعنوان یک دستاورد ارزشمند همچنان در میان کارگران زنده است و به مجرد اینکه کمی اوضاع عوض شود بسرعت احیا میشوند و فعالیتشان را از سر میگیرند. اما همین دو مورد نشان داد که در شرایط کنونی ایران ایجاد سندیکای کارگری ادامه کار در مراکز کارگری اگر غیر ممکن نباشد، با دشواری و هزینه زیادی همراه است اما مجمع عمومی و همینطور مجمع عمومی منظم در شرایط کنونی کاملا امکانپذیر است و هزینه بسیار کمتری برای کارگران و رهبران کارگری دارد.

اما علاوه بر مساله امکانپذیری، سنت شورائی یک سنت بسیار رادیکال در جنبش کارگری است. اساسش بر مجمع عمومی استوار است و این نه تنها پوشش محکمی به فعالین آن میدهد بلکه مجمع عمومی ظرفی برای دخالت توده کارگر است و این به کارگران شخصیت میدهد، نظر و رایشان شنیده میشود، تصمیم جمعی کارگران نه تنها مانع بوروکراتیسم و بیگانه شدن توده کارگر میشود بلکه همچنین به یکپارچگی آنها کمک میکند، آنها را برای اعتراض آماده نگه میدارد، امکان ارعاب نمایندگانش را کاهش میدهد و قدرتشان را به آنها میشناساند. نمایندگان منتخب مجمع عمومی پشتشان به مجمع عمومى و تصميمات آن گرم است. نفس جمع شدن کارگران در یک اجتماع و تصمیم گیری بسیار روحیه بخش است. کارگران در مجمع عمومی قدرت خود را میبینند. مجمع عمومی يک ظرف بسيار مناسب برای تأمين رهبرى اعتراض کارگران است.

انقلاب ۵۷ همچنین نشان داد که این سنت علیرغم دهها سال خفقان و محرومیت کارگران از هر نوع تشکلی، تا چه حد زمینه رشد دارد. تجربه سه دهه اخیر نیز کارآئی، امکانپذیری و زمینه جنبش شورائی را در شکل تشکیل مجمع عمومی بخوبی نشان داده است. کافی است به تجربه همین یک سال اخیر نگاه کنید تا ببینید چگونه این سنت زنده و قوی است. شخصا تردیدی ندارم که اینبار با سست شدن کنترل حکومت و در پروسه سرنگونی و یا بلافاصله بدنبال آن، شوراهای کارگری سراسر کشور را بسرعت فراخواهد گرفت و آنوقت است که با متشکل شدن کارگران قدرت واقعی آنها در جامعه نمایان خواهد شد.‌ حزب کمونیست کارگری به این سنت تعلق دارد. ضمن اینکه همانطور که در ابتدا اشاره کردم از هر تشکلی از جمله سندیکاهای کارگری که منافع کارگران را نمایندگی کنند قاطعانه حمایت و آنها را تقویت میکنیم.

۵- عده ای از فعالین كارگری معتقدند كه شوراهای كارگری فقط در زمان اوج گیری انقلابی بوجود میایند. نطر شما دراین مورد چیست؟

اصغر کریمی: منهم فکر میکنم شوراهای کارگری صرفنظر از حالات استثنائی، مربوط به دوره های انقلابی یا دوره ای است که بهردلیل حکومت توان سرکوب و کنترل بر جامعه را بدرجات زیادی از دست داده باشد. ‍مثلا سالهای دهه بیست تا سی شمسی حکومت توان سرکوب زیادی نداشت و ایجاد شوراهای کارگری کاملا عملی بود. در شرایطی که حکومت تحمل یک سندیکا را ندارد و یا بعبارتی کارگران از موقعیتی برخوردار نیستند که بتوانند آنرا ایجاد کنند روشن است که نمیتوان از ایجاد شوراهای کارگری صحبت کرد. ایجاد شوراهای کارگری به توازن قوائی کاملا متفاوت میان مردم و حکومت بستگی دارد. در سالهای ۵۸ تا ۶۰ شوراهای کارگری بزرگی در تعدادی از مراکز کارگری شکل گرفت اما این مقطعی بود که جمهوری اسلامی هنوز خود را تثبیت نکرده بود، انقلاب هنوز فروکش نکرده بود، اعتصابات بزرگ کارگری در کنار جنبش دانشجوئی و جنبش قدرتمند انقلابی در کردستان و غیره در جریان بود. به مجرد اینکه حکومت موفق به سرکوب مردم شد شوراها هم برچیده شد.

کارگر کمونیست- بعنوان آخرین سوال و با توجه به اوضاع و احوال کنونی چشم انداز اعتراضات کارگری را چگونه می بینید و وظیفه رهبران عملی کارگری در این شرایط چیست؟

اصغر کریمی: بحران اقتصادی جمهوری اسلامی حل شدنی نیست بلکه در حال عمیق تر شدن است و معضلات کارگران هم مدام بیشتر میشود. ندادن حقوق ها ادامه پیدا میکند، مشکلات بیمه و بازنشستگی دامن کارگران بیشتری را میگیرد، ناامنی شغلی و خطر اخراج و تعطیلی کارخانه وسیعتر میشود، گرانی هرروزه گلوی کارگران را میفشارد و کارگران برای افزایش دستمزد به مبارزه خود شدت میدهند. در یک کلام در دوره ارتقای مبارزات کارگری و گسترش آن به سر میبریم. اعتصابات در مراکز کلیدی وسعت می یابد، اعتصابات طولانی مدت یک خصوصیت اعتصابات این دوره است. توان حکومت برای مقابله با اعتراضات کارگری بطور محسوسی کاهش یافته است و این البته یک نکته کلیدی و بسیار مهم است. در مقابل اعتصاب طولانی مدت ۵۰۰۰ کارگر معدن بافق، اعتصابات مکرر کارگران نیشکر هفت تپه، کارگران فولاد قروه، کارگران کیان تایر و دهها مرکز کارگری دیگر رژیم قادر به اقدام سرکوبگرانه آشکاری نبوده است. این نیز یک مشخصه این دوره است. نمیتوان به راحتی با کارگری که ماهها حقوقش پرداخت نمیشود و یا آشکارا در زمینه بیمه و بازنشستگی مورد اجحاف قرار میگیرد و آنهم در شرایطی که این مشکلات به صدها کارخانه سرایت کرده است مقابله کرد. در چنین شرایطی طبقه کارگر باید در مقابل این بحران و این تعرض به هست و نیستش و شغلش و زندگی اش سنگربندی محکمی ایجاد کند. این در شرایط کنونی امکانپذیر است. طبقه کارگر در بدترین موقعیت زیستی است اما فاکتورهای مهمی به نفع مبارزات کارگری تغییر کرده است و این فاکتورها نسبتا با ثبات است و کارگران پیشرو نباید این موقعیت را از دست بدهند. این موقعیت صرفا به معنی دست زدن به اعتصاب نیست بلکه همراه با آن دست بردن به متشکل کردن کارگران است و مجمع عمومی مکرر و گاه هر روزه در طول اعتصاب و منظم کردن هفتگی یا ماهانه آن واقعی ترین ظرف سازمانیابی است.

شکل دادن به جنبش مجمع عمومی مهترین رکن پیشروی طبقه کارگر در اوضاع کنونی است. در همه مراکز کارگری از کارخانه ها و معادن تا کارگران خدمات از جمله شهرداری ها که مدام با مشکل دستمزد وغیره مواجهند باید بسرعت دست به کار برگزاری مجمع عمومی و منظم کردن آن شد. این جنبش را باید شکل داد. این واقعی ترین و عملی ترین راه متشکل شدن کارگران در شرایط کنونی است و این یک مساله حیاتی و استراتژیک طبقه کارگر است. این به نیاز مهم مبارزاتی کارگران برای دست زدن به اعتصابات منطقه ای نیز مستقیما کمک میکند. پس با تمام قوا پیش بسوی شکل دادن به جنبش مجمع عمومی در کلیه مراکز کارگری.